ترجمه مقاله

لولی

فرهنگ فارسی عمید

۱. کولی.
۲. جوان خوش‌اندام، بانشاط، سرمست، سرودگو، و مطرب: ◻︎ صبا زآن لولی شنگول سرمست / چه داری آگهی؟ چون ‌است حالش؟ (حافظ۲: ۴۰۴)، ◻︎ فغان کاین لولیان شوخ شیرین‌کار شهرآشوب / چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را (حافظ: ۲۲).
ترجمه مقاله