ترجمه مقاله

لک

فرهنگ فارسی عمید

۱. اثری که از چربی، کثافت، یا مواد رنگین بر روی لباس، پارچه، و مانندِ آن پیدا می‌شود؛ لکه.
۲. (پزشکی) خال.
۳. خونی که بر اثر حیض یا عوامل دیگر از زن خارج شود.
۴. داغ.
⟨ لک زدن: (مصدر لازم) لک برداشتن میوه یا چیز دیگر.
⟨ لک‌وپیس: (پزشکی) لکه‌هایی که در پوست بدن انسان پیدا می‌شود؛ برص.
ترجمه مقاله