ترجمه مقاله

لک

فرهنگ فارسی عمید

۱. گُنده؛ ستبر.
۲. هر چیز برآمده و گِرد، مانندِ گلوله.
⟨ لک‌وپک: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. گنده؛ ستبر.
۲. ناتراشیده؛ ناهموار.
ترجمه مقاله