ترجمه مقاله

مباشرت

فرهنگ فارسی عمید

۱. نظارت کردن.
۲. [قدیمی] به‌دست خود کاری کردن؛ به‌ نفس خود کاری انجام دادن؛ اقدام به‌ کاری کردن.
۳. [قدیمی] جماع کردن.
ترجمه مقاله