ترجمه مقاله

متبلور

فرهنگ فارسی عمید

۱. چیزی که شبیه بلور شده باشد؛ بلوری‌شده.
۲. [مجاز] روشن؛ آشکار؛ نمایان.
ترجمه مقاله