25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
محسوس
فرهنگ فارسی عمید
۱. چیزی که وجود و اثر آن احساس شود؛ حسشده.
۲. [مجاز] نمایان؛ معلوم؛ آشکار.