مخامرتفرهنگ فارسی عمید۱. مقیم شدن.۲. پیوسته در خانه بودن.۳. در فروش حیله کردن.۴. راه یافتن شکوتردید در دل.۵. آمیختن باهم؛ معاشرت کردن.