ترجمه مقاله

مدید

فرهنگ فارسی عمید

۱. کشیده‌شده؛ دراز.
۲. (اسم) (ادبی) در عروض، از بحور شعر بر وزن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن.
ترجمه مقاله