ترجمه مقاله

مردم

فرهنگ فارسی عمید

۱. انسان‌ها؛ آدمیان.
۲. [مجاز] کسانی که در یک مکان اقامت دارند؛ ساکنان جایی.
۳. انسان‌هایی که دارای ویژگی یا ویژگی‌های مشترکی هستند.
۴. (زیست‌شناسی) [قدیمی، مجاز] مردمک چشم: ◻︎ ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است / ببین که در طلبت حال مردمان چون است (حافظ: ۱۲۶).
ترجمه مقاله