مشتاقیفرهنگ فارسی عمیدمشتاق بودن؛ آرزومندی: ◻︎ مشتاقی و مهجوری دور از تو، چنانم کرد / کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی (حافظ: ۹۸۴).