ترجمه مقاله

مصروف

فرهنگ فارسی عمید

۱. صرف‌شده؛ به‌مصرف‌رسیده.
۲. [قدیمی] هرچیز خالص که با چیز دیگر مخلوط و آغشته نشده باشد.
ترجمه مقاله