مهملفرهنگ فارسی عمید۱. بیهوده؛ بیمعنی.۲. کسی که نمیتواند کاری انجام دهد؛ بیکاره.۳. [قدیمی] آسان؛ راحت.۴. [قدیمی] رهاشده؛ کنارگذاشتهشده.