ترجمه مقاله

موسیقار

فرهنگ فارسی عمید

۱. نوعی ساز؛ سازدهنی.
۲. در افسانه‌ها، مرغی که در منقارش سوراخ‌های بسیار است و از آن سوراخ‌ها آوازهای گوناگون برمی‌آید.
ترجمه مقاله