ترجمه مقاله

ناتوان

فرهنگ فارسی عمید

۱. عاجز.
۲. درمانده؛ ضعیف؛ سست.
۳. [مجاز] تهی‌دست؛ بی‌پول؛ بی‌نوا.
ترجمه مقاله