ترجمه مقاله

نارو

فرهنگ فارسی عمید

۱. حیله؛ نیرنگ؛ مکر؛ ناکرد.
۲. (صفت) حیله‌گر؛ مکار.
⟨ نارو زدن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] حیله‌ کردن؛ نیرنگ زدن؛ خیانت کردن به کسی.
ترجمه مقاله