ترجمه مقاله

ناشو

فرهنگ فارسی عمید

ناشدنی؛ نشدنی؛ محال؛ غیرممکن.
ناشور
۱. (صفت مفعولی) ناشسته؛ شسته‌نشده.
۲. (اسم) پارچۀ نخی چرک‌تاب، مانند متقال.
ترجمه مقاله