ترجمه مقاله

نان

فرهنگ فارسی عمید

۱. خمیر آرد گندم یا جو که در تنور یا فر پخته شده باشد.
۲. [مجاز] وسیلۀ گذران زندگی.
⟨ نان دوآتشه: نان برشته.
⟨ نان کشکین: [قدیمی] نانی که از آرد جو، باقلا، و نخود می‌پختند: ◻︎ ز پیشی و بیشی ندارند هوش / خورش، نان کشکین و پشمینه، پوش (فردوسی۲: ۲۸۵۴).
ترجمه مقاله