ترجمه مقاله

ندا

فرهنگ فارسی عمید

آواز؛ بانگ.
⟨ ندا آمدن: (مصدر لازم) [قدیمی] خطاب آمدن.
⟨ ندا دادن: (مصدر لازم) [قدیمی] آواز دادن؛ آواز کردن.
ترجمه مقاله