نسترن
فرهنگ فارسی عمید
۱. گلی خوشبو به رنگ سرخ یا سفید، کوچکتر از گل سرخ که در هر شاخهاش چندین گل شکفته میشود؛ ترن.
۲. درختچه خاردار این گل: ◻︎ سر نسترن را ز موی سپید / سیاهی ده از سایهٴ مشک بید (نظامی۵: ۷۷۴).
۲. درختچه خاردار این گل: ◻︎ سر نسترن را ز موی سپید / سیاهی ده از سایهٴ مشک بید (نظامی۵: ۷۷۴).