ترجمه مقاله

نفس

فرهنگ فارسی عمید

۱. حقیقت هر چیز.
۲. جان.
۳. [قدیمی] تن؛ جسد؛ شخص انسان.
۴. [قدیمی] خون.
⟨ نفس اماره: (فلسفه) نفس شیطانی که انسان را به هواوهوس و کارهای ناشایسته وامی‌دارد.
⟨ نفس‌ لوامه: (فلسفه) [قدیمی] نفس ملامت‌کننده که انسان را از ارتکاب کارهای ناپسند ملامت می‌کند و از کردار زشت باز می‌دارد.
⟨ نفس مطمئنه: (فلسفه) قوۀ روحانی که خاص پیغمبران و پیشوایان دین و زهاد و پرهیزکاران است؛ وجدان آرام.
⟨ نفس ناطقه: (فلسفه) نفس ناطق؛ نفس انسانی.
ترجمه مقاله