نوبر
فرهنگ فارسی عمید
۱. تازه؛ نو.
۲. میوهای که تازه به بازار آورده باشند.
〈 نوبر کردن: (مصدر لازم، مصدر متعدی)
۱. خوردن میوۀ نورسیده.
۲. دست یافتن.
۲. میوهای که تازه به بازار آورده باشند.
〈 نوبر کردن: (مصدر لازم، مصدر متعدی)
۱. خوردن میوۀ نورسیده.
۲. دست یافتن.