ترجمه مقاله

نیمروز

فرهنگ فارسی عمید

۱. هنگام ظهر.
۲. (اسم) میان روز؛ وسط روز؛ ظهر.
۳. (اسم) نیمه‌ای از روز.
۴. (اسم) [مجاز] جنوب.
۵. (اسم) (موسیقی) [قدیمی] از الحان سی‌گانه باربد: ◻︎ چو گفتی نیمروز مجلس‌افروز / خِرَد بیخود بُدی تا نیمهٴ روز (نظامی۱۴: ۱۰۸).
ترجمه مقاله