ترجمه مقاله

وار

فرهنگ فارسی عمید

۱. مثل؛ مانند؛ شبیه: مردوار، بزرگوار، بنده‌وار، دیوانه‌وار، دایره‌وار.
۲. دارنده: امیدوار، سوگوار.
۳. لایق: شاهوار.
۴. به اندازۀ باری که حیوان می‌تواند حمل کند (در ترکیب با کلمۀ دیگر): شتروار، خروار.
۵. (اسم) [قدیمی] زمان؛ نوبت.
ترجمه مقاله