ورانداز
فرهنگ فارسی عمید
۱. برانداز؛ بازدید.
۲. تخمین.
〈 ورانداز کردن: (مصدر متعدی)
۱. دید زدن.
۲. اندازۀ چیزی را به نگاه تعیین کردن؛ برآورد کردن.
۲. تخمین.
〈 ورانداز کردن: (مصدر متعدی)
۱. دید زدن.
۲. اندازۀ چیزی را به نگاه تعیین کردن؛ برآورد کردن.