وقعفرهنگ فارسی عمید۱. اهمیت؛ قدر؛ منزلت: ◻︎ هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد / که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم (سعدی۲: ۵۰۳).۲. [قدیمی] آسیب؛ گزند.