ترجمه مقاله

وید

فرهنگ فارسی عمید

۱. [مقابلِ بسیار] کم؛ اندک.
۲. [مقابلِ پیدا] گم: ◻︎ مراد این شده از یمن دولتت حاصل / امید آن شده چون نام او ز عالم وید (شمس فخری: مجمع‌الفرس: وید).
۳. گمشده.
ترجمه مقاله