ترجمه مقاله

پاسپار

فرهنگ فارسی عمید

پایمال‌شده؛ لگدمال‌شده؛ لگدکوب؛ پامال.
⟨ پاسپار کردن: (مصدر متعدی) ‹پاسپر کردن› لگدکوب کردن.
ترجمه مقاله