ترجمه مقاله

پاشیدن

فرهنگ فارسی عمید

۱. ریختن و پراکنده کردن هر چیز پاشیدنی؛ افشاندن.
۲. (مصدر لازم) ریخته شدن و پراکنده شدن.
ترجمه مقاله