ترجمه مقاله

پای دام

فرهنگ فارسی عمید

۱. تله؛ دام.
۲. نوعی دام که از موی دُم اسب درست کنند و در زمین بگسترانند تا پای پرندگان در آن گیر کند.
۳. مرغی که صیاد در کنار دام ببندد تا مرغان دیگر به هوای او در دام بیفتند.
۴. [مجاز] هر نوع حیله و نیرنگی که برای فریب دادن کسی به کار ببرند: ◻︎ گفتم به پایگاه ملائک توان رسید / گفتا توان اگر نشود دیو پای‌دام (خاقانی: ۳۰۲)، ◻︎ خصم را روز چند مهلت داد / لاجرم خصم پای‌دام نهاد (سنائی۱: ۲۵۷).
ترجمه مقاله