ترجمه مقاله

پای وپر

فرهنگ فارسی عمید

۱. [مجاز] قدرت؛ توانایی؛ تاب‌وتوان: ◻︎ سراپرده و خیمه‌ها گشته تر / ز سرما کسی را نبُد پای‌وپر (فردوسی: ۵/۲۵۰).
۲. پایداری.
ترجمه مقاله