پرگالهفرهنگ فارسی عمید۱. پارهای از چیزی؛ حصه؛ پاره؛ لَخت.۲. وصله؛ پینه: ◻︎ ماه تمام است روی دلبرک من / وز دو گل سرخ اندر او پرگاله (رودکی: ۵۲۹).