پریدن
فرهنگ فارسی عمید
۱. پرواز کردن.
۲. بالوپر زدن پرندگان در هوا.
۳. جهیدن.
۴. [عامیانه] جستن از جا بهطور ناگهانی.
۵. بخار شدن و به هوا رفتن جسم فرّار از قبیل الکل، بنزین، و آمونیاک.
۲. بالوپر زدن پرندگان در هوا.
۳. جهیدن.
۴. [عامیانه] جستن از جا بهطور ناگهانی.
۵. بخار شدن و به هوا رفتن جسم فرّار از قبیل الکل، بنزین، و آمونیاک.