ترجمه مقاله

پفک

فرهنگ فارسی عمید

۱. پف‌زده؛ پف‌کرده.
۲. (اسم) ورم کوچک.
۳. (اسم) نوعی شیرینی سبک‌وزن و مخروطی‌شکل که با شکر و سفیدۀ تخم‌مرغ درست می‌کنند؛ پفکی.
۴. (اسم) ‹تفک› [قدیمی] تفنگ بادی.
۵. (اسم) [قدیمی] نی یا چوب میان‌تهی که با آن مهره یا گلولۀ گلی پرتاب کنند.
ترجمه مقاله