پنج روزه
فرهنگ فارسی عمید
۱. مدت پنجروز.
۲. آنچه پنجروز طول بکشد.
۳. [مجاز] مدت کم: ◻︎ دور مجنون گذشت و نوبت ماست / هرکسی پنجروزه نوبت اوست (حافظ: ۱۳۶ حاشیه).
۲. آنچه پنجروز طول بکشد.
۳. [مجاز] مدت کم: ◻︎ دور مجنون گذشت و نوبت ماست / هرکسی پنجروزه نوبت اوست (حافظ: ۱۳۶ حاشیه).