پیوست
فرهنگ فارسی عمید
۱. = پیوستن
۲. (قید) پیوسته؛ دائم.
۳. (اسم، صفت مفعولی) چیزی که همراه چیز دیگر باشد.
۴. (اسم، صفت فاعلی) نامهای که چسبیده به نامۀ دیگر به جایی فرستاده شود؛ ضمیمه.
۲. (قید) پیوسته؛ دائم.
۳. (اسم، صفت مفعولی) چیزی که همراه چیز دیگر باشد.
۴. (اسم، صفت فاعلی) نامهای که چسبیده به نامۀ دیگر به جایی فرستاده شود؛ ضمیمه.