ترجمه مقاله

پی کرده

فرهنگ فارسی عمید

۱. پی‌بریده؛ پی‌زده.
۲. ویژگی اسب، استر، یا شتری که رگ‌وپی پایش را بریده باشند.
ترجمه مقاله