ترجمه مقاله

پی سفید

فرهنگ فارسی عمید

۱. سپیدپا.
۲. خوش‌قدم؛ خجسته‌پی: ◻︎ شد کار سخت بر ما هرچند پی‌سفیدیم / ماندیم در کشاکش از شق‌کمانی خویش (مخلص کاشی: لغت‌نامه: پی‌سفید).
ترجمه مقاله