ترجمه مقاله

چران

فرهنگ فارسی عمید

۱. = چراندن
۲. چراننده (در ترکیب با کلمه دیگر): گاوچران، گوسفندچران، شترچران.
۳. (قید) در حال چریدن؛ چراکنان.
ترجمه مقاله