ترجمه مقاله

چربی

فرهنگ فارسی عمید

۱. مادۀ آلی درون بدن حیوانات و دانۀ گیاهان که در آب حل نمی‌شود؛ پیه.
۲. [مجاز] سرشیر.
۳. قیماق.
۴. (اسم مصدر) چرب بودن؛ روغن‌دار بودن.
۵. [مقابلِ درشتی و خشونت] [مجاز] نرمی؛ ملایمت؛ رفق؛ مدارا؛ ملاطفت: ◻︎ به ‌هر کار چربی به کار آوری / سخن‌ها چنین پرنگار آوری (فردوسی۲: ۱۲۱۱).
ترجمه مقاله