ترجمه مقاله

چرب

فرهنگ فارسی عمید

۱. ویژگی روغن و هر ماده‌ای که مانند روغن باشد؛ روغنی.
۲. روغن‌دار.
۳. ویژگی غذای پرروغن.
۴. ویژگی چیزی که به آن روغن مالیده باشند.
۵. [مجاز] خوشایند: ◻︎ من از فریب تو آگه نه و تو سنگین‌دل / همیفریفته بودی مرا به چرب‌سخن (فرخی: ۴۴۰).
۶. [مجاز] دارای بیشی و افزونی: ◻︎ کنون نامهٴ من سراسر بخوان / گر انگشت‌ها چرب داری به خوان (فردوسی: ۸/۱۰۰).
ترجمه مقاله