ترجمه مقاله

چلب

فرهنگ فارسی عمید

۱. از آلات موسیقی به شکل دو ‌تخته فلز محدب و دایره‌مانند که با دست بر‌هم می‌زنند؛ سنج: ◻︎ چشمهٴ روشن نبیند دیده از گرد سپاه / بانگ تندر نشنود گوش از غو کوس و چلب (فرخی: ۶).
۲. شور‌وغوغا؛ فتنه ‌و آشوب؛ جنجال‌ و هیاهو.
ترجمه مقاله