ترجمه مقاله

چکان

فرهنگ فارسی عمید

۱. =چکاندن
۲. (صفت) چکنده.
۳. (قید) در حال چکیدن.
۴. چکاننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): قطره‌چکان، خون‌چکان.
ترجمه مقاله