ترجمه مقاله

ژرف

فرهنگ فارسی عمید

۱. گود؛ عمیق؛ دورودراز: ◻︎ به دریای ژرف آن‌که جوید صدف / ببایدش جان برنهادن به‌ کف (اسدی: لغت‌نامه: ژرف)، ◻︎ هر آن کاو به ره برکَنَد ژرف‌چاه / سزد گر نهد در بُن چاه گاه (فردوسی: ۳/۳۱۳).
۲. ویژگی کلام یا نوشته‌ای که معنای بسیار داشته باشد: ◻︎ جاهل نرسد در سخن ژرف تو آری / کف بر سر بحر آید پیدا نه به پایاب (خاقانی: ۵۸).
ترجمه مقاله