ترجمه مقاله

کاتوره

فرهنگ فارسی عمید

۱. سرگشته؛ سرگردان؛ گیج؛ حیران.
۲. (اسم مصدر) سرگشتگی؛ سرگردانی: ◻︎ هیچ راحت می‌نبینم در سرود و رود تو / جز که از فریاد و زخمه‌ات خلق را کاتوره خاست (رودکی: ۵۲۱).
ترجمه مقاله