ترجمه مقاله

کاف

فرهنگ فارسی عمید

لفظ «کُن» (= باش).
⟨ کاف‌و‌نون: [قدیمی، مجاز] فرمان خداوند دایر بر آفرینش: ◻︎ توانایی که در یک طرفة‌العین / ز کاف‌ونون پدید آورد کونین (شبستری: ۸۳).
ترجمه مقاله