ترجمه مقاله

کانون

فرهنگ فارسی عمید

۱. محل گردآمدن گروهی با هدف خاص؛ انجمن.
۲. مرکز.
۳. (فیزیک) نقطه‌ای در آینه یا عدسی که پرتوهای نور در آن به هم می‌رسند.
۴. [قدیمی] آتشدان؛ آتش‌خانه؛ منقل؛کوره.
۵. [قدیمی] نام دو ‌ماه از ماه‌های سریانی یا رومی، مطابق دسامبر و ژانویه: ◻︎ گذشته بر تو هر آذار بهتر از کانون / نهاده با تو هر امروز وعدۀ فردا (انوری: ۱۸).
ترجمه مقاله