ترجمه مقاله

کاژ

فرهنگ فارسی عمید

۱. (پزشکی) = لوچ: ◻︎ ای تیغ زبان آخته بر قافلهٴ ژاژ / چشمت به طمع مانده سوی نان کسان کاژ (ناصرخسرو: لغت‌نامه: کاژ)، ◻︎ به یک پای لَنگ و به یک دست شَل / به یک چشم کور و به یک چشم کاژ (معروفی: شاعران بی‌دیوان: ۱۴۲).
۲. (زیست‌شناسی) = کاج۱
ترجمه مقاله