کده
فرهنگ فارسی عمید
۱. (زیستشناسی) زبان کوچک که بیخ حلق قرار دارد.
۲. چوبی که پشت در میانداختند تا باز نشود؛ کلون: ◻︎ باز کردم در او شدم به کده / در کلیدان نبود سخت «کده» (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۱۹).
۲. چوبی که پشت در میانداختند تا باز نشود؛ کلون: ◻︎ باز کردم در او شدم به کده / در کلیدان نبود سخت «کده» (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۱۹).