کشفرهنگ فارسی عمید۱. خوب؛ خوش؛ نیک.۲. زیبا: ◻︎ فتنه شدم بر آن صنم کشبر / خاصه بدان دو نرگس دلکش بر (دقیقی: ۹۹).