ترجمه مقاله

کفشیر

فرهنگ فارسی عمید

۱. بوره؛ تنکار؛ ارزیز؛ قلعی.
۲. ظرف مسی یا برنجی شکسته که لحیم شده باشد.
ترجمه مقاله